نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریۀ شاهی ولی است. قراء مهم آن: قریۀ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه رود خانه کارون و چاه. محصول آن غلات دیمی و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریۀ شاهی ولی است. قراء مهم آن: قریۀ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه رود خانه کارون و چاه. محصول آن غلات دیمی و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
صاصلی است. شاصلی نام گیاهی است شبیه حلفای تازه روئیده از آن کوچکتر با شاخهای باریک و نرم و تازه و زودشکن مایل به سفیدی به اندازۀ دو وجب و تازۀ آن خوراکی است. (مخزن الادویه). رجوع به شاصلاء و شاصلی شود
صاصلی است. شاصلی نام گیاهی است شبیه حلفای تازه روئیده از آن کوچکتر با شاخهای باریک و نرم و تازه و زودشکن مایل به سفیدی به اندازۀ دو وجب و تازۀ آن خوراکی است. (مخزن الادویه). رجوع به شاصلاء و شاصلی شود
کنایه از آفتاب است: ز شاه فلک تیغو مه مرکب او زحل خود و مریخ خفتان نماید. خاقانی. خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروار آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند. خاقانی
کنایه از آفتاب است: ز شاه فلک تیغو مه مرکب او زحل خود و مریخ خفتان نماید. خاقانی. خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروار آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند. خاقانی
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مرکب از: شاه بمعنی ممتاز و مشخص + برج، برجی و قلعتی برتر و نیکوتر از قلاع دیگر. - شاه برج قدح، در مقام تشبیه قدح به برجی برتر از برجهای دیگر مانند شده است: نشیند چو در شاه برج قدح شود حکمران سپاه فرح. ملاطغرا (از بهار عجم)
مرکب از: شاه بمعنی ممتاز و مشخص + برج، برجی و قلعتی برتر و نیکوتر از قلاع دیگر. - شاه برج قدح، در مقام تشبیه قدح به برجی برتر از برجهای دیگر مانند شده است: نشیند چو در شاه برج قدح شود حکمران سپاه فرح. ملاطغرا (از بهار عجم)
دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 35 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 35 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
استخر، دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، استخر و نزهتگاهی به مشرق تبریز
استخر، دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، استخر و نزهتگاهی به مشرق تبریز
که شاه بندد و مقید میسازد. آنکه شاه را اسیر کند، بمجاز بر سلطان مقتدر و توانا که دیگر سلاطین را مقهور کند و ببند آرد اطلاق شود: امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین برادر ملک شاه بند اعدامال. فرخی. آنکه گیتی بروی او بیند خسرو شاه بند شیرشکار. فرخی
که شاه بندد و مقید میسازد. آنکه شاه را اسیر کند، بمجاز بر سلطان مقتدر و توانا که دیگر سلاطین را مقهور کند و ببند آرد اطلاق شود: امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین برادر ملک شاه بند اعدامال. فرخی. آنکه گیتی بروی او بیند خسرو شاه بند شیرشکار. فرخی
باد شدید، باد سخت وزنده، طوفان: چو طوفان کند شاه باد نهیبش شود دفتر نه فلک جمله ابتر، محمدقلی (از بهار عجم) داماد شاه، (ناظم الاطباء)، اما جای دیگر دیده نشد، و محتمل است که تصحیف شدۀ شاه داماد باشد
باد شدید، باد سخت وزنده، طوفان: چو طوفان کند شاه باد نهیبش شود دفتر نه فلک جمله ابتر، محمدقلی (از بهار عجم) داماد شاه، (ناظم الاطباء)، اما جای دیگر دیده نشد، و محتمل است که تصحیف شدۀ شاه داماد باشد
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اس-دآباد شهرستان همدان که در 18 هزارگزی شمال باختری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی کمک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 119 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اس-دآباد شهرستان همدان که در 18 هزارگزی شمال باختری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی کمک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 119 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5)
ملقب به الجندی. حاکم شهر جند بود و در سال 432 هجری قمری خوارزم رااز دست اولاد آلتونتاش خوارزمشاه بیرون کرده. رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ص 838، 837 و 830 و رجال حبیب السیر ص 110 شود.
ملقب به الجندی. حاکم شهر جند بود و در سال 432 هجری قمری خوارزم رااز دست اولاد آلتونتاش خوارزمشاه بیرون کرده. رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ص 838، 837 و 830 و رجال حبیب السیر ص 110 شود.
معرب شاه آلوی فارسی، آلویی درشت، قسم ممتاز و نیکو از آلو، و آن آلوچۀ سلطانی است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، میوه ای است زردرنگ شبیه به زردآلو وآن را آلو گرده خوانند و بعربی اجاص اصفر گویند، (برهان قاطع) (از دزی ج 1 ص 717) (آنندراج)، بعضی گفته اند نوع بد آلو است، (یادداشت مؤلف)
معرب شاه آلوی فارسی، آلویی درشت، قسم ممتاز و نیکو از آلو، و آن آلوچۀ سلطانی است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، میوه ای است زردرنگ شبیه به زردآلو وآن را آلو گرده خوانند و بعربی اجاص اصفر گویند، (برهان قاطع) (از دزی ج 1 ص 717) (آنندراج)، بعضی گفته اند نوع بد آلو است، (یادداشت مؤلف)
دهی از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 130 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن برنج و غلات و مختصر لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 130 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن برنج و غلات و مختصر لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)